جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۴ دی ۲۳, چهارشنبه

دوستی و دشمنی سودان با ایران

عمر البشیر که با دستان خود ناگزیر شد تجزیه سودان را امضا کند، بهتر از هر کسی می داند که در اثر کسری بودجه عمومی کشور، موج بعدی اعتراضات می تواند حکومت نظامی او را بر باد دهد.
در حالی که ایران خود در محاق تحریم های کمر شکن ( تحریم هایی که آیت الله خامنه ای منکر تاثیرگذاری آن بود) فرو می رفت، عملا خارطوم هم خود را هم شریک دیرینه اش (جمهوری اسلامی) را محروم از درآمد نفتی می دید. چنین شد که بشیر چشم به کمک کشوری داشته باشد که چند سال پیشتر اجازه عبور هواپیمایش را به تهران نداده بود.
Image result for ‫عمر البشیر و خامنه ای‬‎


 دوستی و دشمنی سودان با ایران

یورش به ساختمان های دیپلماتیک عربستان در تهران که به بهانه اعدام شیخ نمر صورت گرفت، فرصت استثنایی در اختیار عربستان قرار داد تا با بسیج کشورهای اقماری خود ضرب شست دیپلماتیک به جمهوری اسلامی نشان دهد. در نتیجه، برخی از کشورها با ایران قطع رابطه و برخی کاهش رابطه با ایران دادند و برخی به نشانه اعتراض سفیر خود را از تهران فرا خواندند. افزون بر این ها، شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب نیز به شدیدترین لهجه یورش به امکان دیپلماتیک را نکوهش کردند.
اما در این میان، قطع رابطه سودان با تهران (سومین کشور پس از عربستان و بحرین) عمیقاً درخور تأمل است. به جرأت می توان گفت هیچ یک از دیگر کشورها به غیر از سودان، واجد "روابط گرم" با تهران نبودند که هیچ؛ برخی از آن ها دارای روابط سرد و گاه پر تنش نیز با جمهوری اسلامی بودند. از این رو، دست شستن آنها از رابطه عادی دیپلماتیک با تهران و به نفع عربستان چندان موجب شگفتی نبود.
آنچه پرسش برانگیز است، دست شستن کامل خارطوم از رابطه دیپلماتیک با تهران است. برای مثال در حالی که اردن (کشوری که پس از انقلاب اسلامی هرگز رابطه گرمی با تهران نداشت) تنها به فراخواندن سفیر خود از تهران بسنده کرده و حتی سطح روابط با تهران را کاهش نداده، این پرسش بسی درخور تامل است که چرا خارطوم در صف مقدم و در روزهای اولیه (4 ژانویه) حاضر شد روابط دیپلماتیک خود با تهران را به یک باره قطع کند؟ مگر چه تنشی بین تهران- خارطوم وجود داشت؟
این پرسش وقتی تأمل برانگیز است که در تیرگی روابط خارطوم- ریاض به یاد آوریم که در سال 2013 یعنی تنها سه سال پیش از این، عربستان اجازه عبور به هواپیمای عمر البشیر که عازم تهران برای حضور در مراسم تحلیف روحانی بود، نداد.
علاقه رییس جمهور سودان برای حضور در شمار اندک رهبران جهان که به مشارکت در مراسم تحلیف روحانی مایل بودند و ممانعت عربستان از عبور هواپیمایی او از فضای این کشور خود گویا فاصله خارطوم از ریاض و نزدیکی او به ایران به عنوان کشوری غیر عربی بود.
ریشه تیرگی روابط خارطوم با ریاض را که حاضر شد چنین اقدام تلافی جویانه ای علیه عمر البشیر اتخاذ کند می توان از آغاز زمامداری بشیر در سودان (1989) یعنی حدود 26 سال پیش جستجو کرد. رابطه سودان با عربستان چنان سرد بود که در سال 1990 در تجاوز عراق به کویت (هنگامی که صدام هواپیماهای خود را برای مصونیت از نابودی به ایران فرستاد) سودان جانب عراق را گرفت. عربستان دریافته بود که اگر عراق به سعودی نیز تجاوز می کرد، موضع خارطوم عینا همین می بود. این در حالی بود که در همان هنگام، سودانی ها در خیابان ها به تأیید عراق و بر علیه خاندان آل سعود شعارهای تند و تیز می دادند.
در گرماگرم روابط عمر البشیر با تهران بود که هاشمی رفسنجانی در مقام رییس جمهور وقت در رأس هیاتی چند صد نفره در سال 1991 به خارطوم سفر کرد. پس از او نیز محمد خاتمی و محمود احمدی نژاد روسای جمهور و حداد عادل، رییس وقت مجلس، نیز از سودان دیدار داشتند همچنان که عمر البشیر نیز در سال 2011 از ایران دیدن و با رهبر جمهوری اسلامی دیدار کرد.
کافی است به یادآوریم که افزون بر توافق تهران به اعطای بورسیه به دانشجویان سودانی برای تحصیل در ایران، همکاری تجاری، برپایی انواع نمایشگاه های اقتصادی و فرهنگی، سرمایه گذاری های متنوع ، تاسیس نمایندگی فرهنگی فعال در خارطوم و...، به مقتضای این رابطه استراتژیک  دو کشور بود که ایران کارخانه مهمات سازی در سودان تاسیس کرد. در معنا می شد گفت که نه تنها سودان از این مسیر توان نظامی خود را تقویت می کرد بلکه این اجازه را هم داده بود تا دروازه صادرات اسلحه و مهمات ایران به آفریقا باشد. چنین موضوعی از درجه ای از اهمیت برخوردار بود که در سال 2013 سازمان ملل ایران را به انتقال اسلحه به سودان متهم کرد.
رابطه گرم تهران – خارطوم حتی از این فراتر به نوعی هم افزایی (سینرژی) تبدیل شد وقتی که دو کشور تحت عنوان کشورهای حامی تروریست از سوی دولت وقت امریکا در فهرست تحریم واشنگتن قرار گرفتند. از این رو، عموما موضع خارطوم در پرونده هسته ای، موضع مشابه تهران مبنی بر صلح آمیز بودن برنامه هسته ای بود. در مقابل نیز هنگامی که موج بهار عربی تا اندازه ای سودان را در معرض تزلزل قرار داد، موضع تهران جز این نبود که معترضان را عوامل "صهیونیسم" توصیف کند همچنان که موضع تهران در قبال جدایی سودان جنوبی با اکثریت مسیحی چیزی جز این نبود که این حادثه را توطئه انگلیس و امریکا و اسرائیل بداند.

چرخش 180 درجه
به شرح مناسبات راهبردی که بین تهران- خارطوم برقرار بود جای بسی شگفتی بود که در سپتامبر 2014 در اقدامی غیرمنتظره، دولت سودان دستور بسته شدن دفاتر فرهنگی جمهوری اسلامی در سودان و اخراج کادر فرهنگی ایران را صادر کرد.
نخستین اتهامات حاکی از این بود که سودان از فعالیت های شیعه گستری جمهوری اسلامی ناراضی و از آن احساس خطر کرده است. تو گویی در تمام این سال ها سودان اصلا شاهد رویکرد شیعه گستری ایران در کل افریقا و در خاک خودش نبوده است.
کوه یخ هنگامی نمایان شد که عمرالبشیر در مصاحبه‌ای با نشریه سعودی «الشرق الاوسط» بستن مراکز فرهنگی ایران  را "تصمیمی استراتژیک " توصیف کرد و یادآور شد که:"شیعیان در بسیاری از کشورهای منطقه از جمله عراق، لبنان، سوریه، یمن و… حضور دارند، ولی ما به هیچ وجه به آنان اجازه حضور در سودان را نخواهیم داد."
شگفتی بزرگتر هنگامی رخ نشان داد که در سال 2015 با آغاز عملیات ریاض علیه حوثی های مورد حمایت تهران، سودان با اعزام نیروی نظامی به ائتلاف نظامی به رهبری عربستان پیوست. بدین ترتیب دیگر جایی تردید باقی نماند که سودان به رغم آن همه روابط گرم با تهران نه تنها حاضر به روی برگرداندن از جمهوری اسلامی است بلکه حاضر به ضربه زدن به منافع آن نیز هست. در چنین فضایی دیگر جای شگفتی باقی نمی ماند خارطوم را در صف مقدم کشورهایی ببینم که رابطه دیپلماتیک خود با تهران را قطع کرد.

نفت؛ نقطه کانونی تغییر معادلات
استقلال سودان جنوبی تنها به منزله جدایی بخش بزرگی از خاک سودان و تجزیه این پهناورترین کشور عربی نبود. جدایی این بخش از سودان، در واقع از دست رفتن بخش بزرگی از درآمدهای خارطوم از طریق حوزه های نفتی است که در سودان جنوبی قرار دارد. جدایی سودان جنوبی در سال 2011 عملا موجب گردید که سه چهارم درآمدهای خارطوم از محل فروش نفت از دست برود. این در حالی است که تقریباً در همین سال موج بهار عربی، سودان را نیز تحت تآثیر خود قرار داد.
عمر البشیر که با دستان خود ناگزیر شد تجزیه سودان را امضا کند، بهتر از هر کسی می داند که در اثر کسری بودجه عمومی کشور، موج بعدی اعتراضات می تواند حکومت نظامی او را بر باد دهد.
در حالی که ایران خود در محاق تحریم های کمر شکن ( تحریم هایی که آیت الله خامنه ای منکر تاثیرگذاری آن بود) فرو می رفت، عملا خارطوم هم خود را هم شریک دیرینه اش (جمهوری اسلامی) را محروم از درآمد نفتی می دید. چنین شد که بشیر چشم به کمک کشوری داشته باشد که چند سال پیشتر اجازه عبور هواپیمایش را به تهران نداده بود.
چنین معادلاتی رقم خورد ه بود تا با مرگ ملک عبدالله پادشاه پیشین عربستان و با روی کار آمدن کادر جدید رهبران این کشور، عمر البشیر در 2015 فرصت را مغتنم شمرده تا طی سفری به ریاض در صدد پی ریزی روابط استراتژیک با سعودی حتی از طریق ائتلاف نظامی علیه حوثی ها برآید.
به شرحی که گفته شد دور از انتظار نخواهد بود اگر در آینده شاهد باشیم در این فاصله گرفتن خارطوم از تهران و از آن بالاتر همسویی خارطوم با ریاض برای ضربه زدن به منافع حیاتی تهران، روزی در پیش باشد که خارطوم افزون بر حمله به حوثی ها و شتاب برای قطع رابطه با تهران، به اقداماتی تندتر از این نیز متوسل شود.
قطع رابطه دیروز حماس با تهران و قطع رابطه امروز سودان ، تنها دو مثال از پیامد تحریم هایی است که متوهمانه تصور می شد جز کاغذ پاره بیش نیستند.  

http://www.radiozamaneh.com/255753

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر