قای رسایی خود می داند اگر بتواند با شفافیت به این پرسش ها پاسخ دهد، تمامی شائبه ها درباره سفرش را پاسخ داده چرا که "آن را که حساب پاک است...از محاسبه چه باک است".
بدیهی است اگر وی نخواهد یا نتواند با شفافیت به این دست پرسش ها پاسخ دهد، باید حق دهد که سایه سنگین رسانه های تیزبین نه فقط در این سفر بلکه در همه سفرها و اقداماتش حتی در حد "طنز و هجو تلخ" او را آماج حملات قرار دهد همچنان که درباره سفرش به برزیل برای بررسی فساد! در فوتبال او را آماج قرار دادند تا در نهایت به دلایل شخصی! مجبور به انصراف شود.
نکات و پرسش هایی پیرامون سفر جنجالی حمید رسایی به فنلاند
حمید رسایی،
نماینده تندرو مجلس شورای اسلامی، در سفری به فنلاند بسر می برد. این سفر او به
صورت گسترده مورد پوشش خبری رسانه های فارسی زبان در شبکه مجازی قرار گرفته است.
قاعدتاً سفر یک
فرد نباید موضوعی خبری مهمی باشد که این چنین مورد پوشش خبری قرار گیرد. اما،
پرداختن این رسانه های به ذکر ساعت پرواز،
مسیر پرواز و خط پروازی او، نشان از آن دارد که سفر رسایی به کشوری دیگر، خارج از
سفرهای متعارفی است که هر فردی می تواند داشته باشد.
حساسیت به سفر
رسایی به فنلاند برای نویسنده که خود مقیم این کشور است، پرسش بر انگیز بود. این
مقاله در پاسخ به همین پرسش نوشته شده که چرا باید سفر حمید رسایی این گونه بازتاب
گسترده داشته باشد؟ مگر دیگر مقامات کشوری و لشگری به خارج سفر نمی کنند؟ این نوشتار
با پرسش هایی از رسایی پایان می یابد.
چهره رسایی زیر ذره بین رسانه ها
"چهره
شدن" مصطلحی رایج در میان ارباب رسانه است. کردار و رفتار، ازدواج و طلاق، حیات و ممات، در سفر یا در حضر بودن یک انسان از میان
میلیاردها انسان، هرگز برای ارباب رسانه ارزش خبری ندارد مگر آنکه آن فرد "چهره
شده" باشد. مثلا تولد یک نوزاد موضوع مهمی نیست ولی اگر این نوزاد، نوزاد
خاندان سلطنتی انگلیس باشد، خبر تولد او حتی به صدر اخبار جهان نیز منتقل می شود.
برای اینکه فردی چهره
شده باشد، ده ها عامل از جمله "خوشنامی" و "بدنامی" او می
تواند موثر باشد. اگر عملی را فرد خوشنامی انجام دهد مورد توجه عموم قرار می گیرد
همچنان که اگر عملی را فرد بدنامی انجام دهد نیز مورد توجه قرار می گیرد.
به نظر می رسد
وسواس رسانه های مجازی فارسی زبان، در اعلام جزئیات سفر رسایی به فنلاند ناشی از این
نکته است که او به دلیل شخصیت جنجالی اش به "چهره ای بدنام" تبدیل شده
که در نتیجه او را زیر ذره بین رسانه ها قرار داده است.
از قضا، در تک تک
رسانه هایی که سفر او به فنلاند را پوشش داده اند، می توان دلیل بدنامی رسایی
یافت. این رسانه ها با یادآوری جار و جنجالی که قصد عزیمت او به جام جهانی برزیل
همراه داشت، سفر او به فنلاند را نیز در شمار سفر به او به برزیل ارزیابی کرده
اند.
حمید رسایی و سفر جنجالی اش به برزیل
در تابستان ۱۳۹۳ و
مناسبت حضور تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی برزیل بود که خبر عزیمت حمید رسایی
به برزیل به منظور بررسی فساد در فوتبال و با داشتن "گذرنامه سیاسی" و دریافت "حق ماموریت ارزی" شدیداً
رسانه ای شد.( دقیقا مثل سفرش به فنلاند با این فرق که در موضوع آن سفر، رسانه ها
داخل کشور نیز به طور گسترده خبر سفر او را پوشش دادند.)
رسیدگی مُفسد به فساد فوتبال
آنچه عزیمت رسایی
به برزیل را پرسش انگیز کرده بود، در واقع پیشینه فساد مالی او بود. دست کم، بنا
به اعتراف رسایی، پرونده ای مبنی بر فساد
مالی او در دادگاه ویژه روحانیت در سال ۱۳۸۶ (هنگامی که مدیرکل رشاد قم بود) گشوده
شده بود. به گفته محمد اشرفی اصفهانی
(رییس هیئت بدوی یک رسیدگی به تخلفات اداری نهاد ریاست جمهوری) دادگاه، ۵ سال
محرومیت از مشاغل دولتی را برای رسایی صادر کرده بود.
گرچه رسایی در جوابیه‌ای این اعلام حکم را افترا دانسته و از پیگرد قرار دادن محمد
اشرفی اصفهانی خبر داده بود، ولی وی هرگز خبری را مبنی بر اقدامات قضایی برای
پیگرد اشرفی اصفهانی اطلاع رسانی نکرد. خودداری رسایی از پیگرد قضایی رییس اداره
تخلفات ریاست جمهوری، خود گواهی بر صحت ادعای اشرفی اصفهانی است.
موضوع سفر چنین
فرد مفسدی به برزیل برای رسیدگی به فساد در فوتبال تا آنجا پرحاشیه شد که او
ناگزیر اعلام کرد "به دلایل شخصی" از این سفر صرف‌نظر کرده است. این
انصراف او بعد از آن بود که منابع نزدیک به او در توجیه سفر رسایی به برزیل، گفته
بودند سفر او نه به عنوان نماینده مجلس بلکه به عنوان مدیر مسئولی "هفته نامه
٩ دي" بود.
ولی به نبال این
ادعای جدید بود که رسانه های داخلی، نامه معرفی او از
مجلس به وزارت خارجه (برای دریافت گذرنامه سیاسی و حق ماموریت ارزی) را افشا کردند
تا دلیلی باشد مبنی بر دروغ بودن سفر او در کسووت مدیر مسئولی هفته نامه ٩ دي.
تبلیغ اسلام در سرزمین مَه رویان
چنین پیشینه ای
(فساد مالی در قم و رسوایی سفر به برزیل) وقتی نماینده ای را بدنامی می کند،
اتفاقاً او را به چهره ای مورد نیاز رسانه ها تبدیل می کنند که هر اقدام او را حتی
از باب "طنز و هجو" ، زیر ذره بین قرار دهند.
بی دلیل نیست که
اعلام سفر او به فنلاند (این بار نه به عنوان نماینده مجلس بلکه به عنوان یک معمم)
برای تبلیغ اسلام در ماه رمضان دستمایه طنز ناقدانی قرار داد.
از قضا، ف.م. سخن
طنز پرداز چیره دست ایرانی در طنزی با عنوان "حجةالاسلام حمید رسایی
و حوریان فنلاندی" در هجو او چنین می نویسد: " در فصل گرما تمام
کشورهای اروپای شمالی از جمله فنلاند تبدیل می‌شوند به همان بهشتی که آقایان تبلیغ‌اش
را می‌کنند با حوریانی که یک و نیم برابر آقای رسایی قد و بالای‌شان است و از پوشش
هم خبری نیست. بخصوص در پارک‌ها و فضای سبز و کنار آب ... این حوریان به تعداد نامتناهی
پخش و پلا هستند و چشم کور را هم بینا می‌کنند!... امان از دست این آقای
رسایی! خاطرتان هست می‌خواست به جام جهانی برزیل برود و تماشاچیان ایرانی را ارشاد
کند؟...حالا این انسان فداکار و مومن...وسط ماه رمضان به این سفر روحانی اقدام
کرده..."
پشت پرده سفر به فنلاند
سحام نیوز خبر داده موسسه فرهنگی
شیعیان فنلاند به عنوان میزبان او، روحانی دیگری را در ایام ماه رمضان به فنلاند
دعوت کرده و نیازی به وجود فرد دیگر نیست. از این رو، این پرسش موضوعیت پیدا می
کند که آیا رسایی، هدف سیاسی خاصی را در این دیدار تعقیب می کند؟ سحام نیوز در
پاسخ به این پرسش نوشته که: " سفر رسایی با دو هدف عمده انتقال مقادیر زیادی ارز به کشور فنلاند
برای مصارف نامعلوم و هم‌چنین ملاقات با چند نماینده پارلمان فنلاند و انتقال پیام
طیف تندروی ایران به کشورهای اروپایی انجام شده است."
بدیهی است سفر
رسایی (به عنوان یکی از شاخص ترین دلواپسانی که مخالف مذاکرات هسته ای هستند) به
فنلاند در کوران مذاکرات هسته ای که در وین جریان دارد، گمان دوم را تقویت می کند
که او خواسته پیام سیاسی جبهه پایداری را با حضور در یک کشور اروپایی به گوش طرف
های غربی (نه لزوماً فنلاندی) برساند.
از این رو، سحام
نیوز به درستی پرسش کرده که: "سفر یک نماینده تندروی مخالف با توافق هسته‌ای به
یک کشور اروپایی، آن‌هم در لحظات پایانی ماراتن نفس‌گیر هسته‌ای ایران با غرب، به چه
دلیل صورت گرفته ؟ وزارت خارجه چه مسئولیتی را در خصوص تبادل پیام احتمالی طیف تندروی
حاکمیت ایران با کشورهای اروپایی بر عهده دارد؟"
پرسش هایی از رسایی
جالب اینکه رسایی
در وبسایت اش در توجیه سفرش
گفته: "سفریک طلبه باسابقه تبلیغی بیش ازپانزده سال، برای تسویه حساب سیاسی"
است و برای عادی تلقی کردن این سفر، ایراد به سفرهای حسن روحانی به انگلیس جهت
تحصیل یا سفر حسن خمینی به آفریقای جنوبی کرده است. اگر این پرسش ها، پرسش های
درستی است چرا حسن روحانی و حسن خمینی نباید به آن پاسخ دهند؟ اتفاقا این سنت حسنه
ای است که هر فرد، مسئولیت پذیر و پاسخگو به کردار و رفتار خود باشد. از این رو، حال
که او حق پرسش از دیگران برای خود قائل است، این نوشته را با طرح چند پرسش از آقای
رسایی به پایان می رسد:
-
آقای رسایی در طی
دوران ملبس بودن اش تا کنون به کدامین مناطق محروم مثلا سیستان و بلوچستان برای
تبیلغ سفر کرده است؟
-
در حالی که مسجد
شیعیان هلسینکی یک روحانی به نام خادمی را
از تهران برای ماه رمضان آورده، ادعای آقای رسایی مبنی بر اینکه برای تبلیغ ( ونه
به عنوان نماینده) به هلسینکی آمده، چه وجه دارد؟
-
اگر این سفر به منظور
تبلیغ دین است آیا آقای رسایی با گذرنامه سیاسی کشور را ترک کرده یا گذرنامه عادی؟
و آیا حق ماموریت ارزی دریافت می کند یا خیر؟ هزینه های سفر شامل هزینه خرید بلیت
و محل اقامت از کجا تامین می شود؟
-
کل مبلغ ارزی که
با خود همراه آورده چقدر است؟
-
آیا وی قصد سفر
به دیگر کشورهای اروپایی را دارد؟ اگر آری با کدام هزینه؟
-
آیا وی در این سفر
قصد دیدار با مقامات اروپایی دارد یا نه؟
-
آقای رسایی در وبسایت
خود گفته فردی برای مصاحبه به او مراجعه کرده بود. اما او نگفت چرا به خبرنگار مصاحبه
نداده است؟
-
آیا آقای رسایی آمادگی
دارد با کسی مصاحبه دهد؟
آقای رسایی خود می داند اگر بتواند با شفافیت
به این پرسش ها پاسخ دهد، تمامی شائبه ها درباره سفرش را پاسخ داده چرا که
"آن را که حساب پاک است...از محاسبه چه باک است".
بدیهی است اگر وی نخواهد یا نتواند با شفافیت
به این دست پرسش ها پاسخ دهد، باید حق دهد که سایه سنگین رسانه های تیزبین نه فقط
در این سفر بلکه در همه سفرها و اقداماتش حتی در حد "طنز و هجو تلخ" او
را آماج حملات قرار دهد همچنان که درباره
سفرش به برزیل برای بررسی فساد! در فوتبال او را آماج قرار دادند تا در نهایت به
دلایل شخصی! مجبور به انصراف شود.
http://sahamnews.org/2015/07/286549/
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر