جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۴ فروردین ۳۰, یکشنبه

قمار روسیه با برگ ایران

پس از شش سال تعلل، سرانجام رییس جمهور روسیه فرمان واگذاری ۵ سامانه اس-۳۰۰ را به ایران صادر کرد. اگرچه این اقدام روسیه می تواند تا حدی امنیت آسمان بی دفاع ایران را فراهم آورد ولی پرسش این است که آیا این اقدام در راستای تامین امنیت ایران صورت گرفته یا تقابل روسیه با غرب؟


قمار روسیه با برگ ایران


پس از شش سال تعلل، سرانجام رییس جمهور روسیه فرمان واگذاری ۵ سامانه اس-۳۰۰ را به ایران صادر کرد. اگرچه این اقدام روسیه می تواند تا حدی امنیت آسمان بی دفاع ایران را فراهم آورد ولی پرسش این است که آیا این اقدام در راستای تامین امنیت ایران صورت گرفته یا تقابل روسیه با غرب؟
اگر هدف روسیه ایمن سازی شریک تجاری خود، ایران، است چرا برای شش سال از واگذاری این سامانه به دلیل مغایرت فروش آن با قطعنامه های سازمان ملل علیه ایران، طفره رفته بود؟
این پرسش هنگامی در خور تامل است که بدانیم مسکو به تک تک قطعنامه های تنبیهی سازمان ملل علیه ایران رأی مثبت داده است. این یعنی آنکه مسکو هنگام صدور آن قطعنامه ها آگاهانه ایران را تحت فشار تحریم قرار داده و از حق وتوی خود استفاده نکرد. مسکو می دانست که چنین قطعنامه هایی می تواند مانع واگذاری اس-۳۰۰  به ایران شود در حالی که پیشتر پول آن را به ارزش ۸۰۰  میلیون دلار دریافت کرده بود.
به عبارت ساده، اگر چنان که مسکو ادعا می کرد دلیل عدم واگذاری این سامانه مغایرت آن با قطعنامه ها بود، مسکو عالماً و عامداً به قطعنامه هایی رأی داد که می دانست مانع واگذاری اس-۳۰۰ به ایران می شود در حالیکه روسیه پیشتر پول آن را دریافت کرده بود.
حال که مسکو در تصمیم خود تجدید نظر کرده ، پرسش این است که آیا هیچ یک از قطعنامه ها لغو یا تعلیق شده است؟ اگر نه، تعلل روسیه در شش سال گذشته فقط بهانه جویی و طفره رفتن از واگذاری موشک هایی بود که قرار است آسمان ایران را تا اندازه ای امن کند.
این یعنی اگر به پیش از یک سال قبل (پیش از تنش میان مسکو و غرب بر سر بحران اوکراین) برگردیم، روسیه چندان نگران از حمله به ایران نبود. به عبارت ساده، روسیه میلیون ها دلار پول سامانه  اس-۳۰۰ را گرفته ودر عین حال ایران را بی پناه رها کرده بود تا هر کشوری که بخواهد، بتواند به ایران حمله هوایی کند.
مراجعه به الگوی رفتاری روسیه در فراموش کردن نزدیک ترین دوستانش هنگامی که روسیه نرد عشق با غرب می بازد، موید این ادعاست. برای مثال حمله ناتو به صربستان در مارس ۱۹۹۹ بدون مجوز سازمان ملل و حمله امریکا به عراق در مارس ۲۰۰۳ در  حالی صورت گرفت که روسیه با هر دو این حملات مخالف بود.
این مخالفت مسکو که آن هنگام به دنبال بازسازی اقتصاد خود در همکاری با غرب بود، از مخالفت لفظی فراتر نرفت و دولت اسلوبودان میلوسویچ و صدام حسین در حمله امریکا و متحدانش ساقط شدند.

دلیل تجدید نظر مسکو در واگذاری اس-۳۰۰   
جمهوری اسلامی مدعی است که اقامه شکایت از روسیه و درخواست غرامت از مسکو دلیل این تجدید نظر روسیه است.
اما، کافی است به یاد آوریم که تجدید نظر روسیه برای واگذاری سیستم مذکور در پی آن صورت گرفت که مجلس نمایندگان آمریکا با اکثریت قاطع لایحه را در ۲۳ مارس از تصویب گذراند که به موجب آن فروش تسلیحات پیشرفته و تقویت بنیه نظامی اوکراین در دستور کار دولت امریکا قرار گرفته است. تجدید نظر روسیه در واگذاری اس-۳۰۰ به ایران در کمتر از یک ماه پس از تصمیم امریکا صورت گرفته است.
با این حساب تجدید نظر مسکو را باید نوعی اقدام تلافی جویانه دانست که با تسلیح ایران، پاسخ تسلیح اوکراین را داده است. از قضا همین نکته در بیانیه وزارت خارجه روسیه مورد اشاره قرار گرفته است. در این بیانیه صراحتا آمده است که: "اقدامات ایالات‌متحده ابهاماتی را درباره چشم‌انداز همکاری‌های دو‌جانبه در حل و فصل مساله برنامه هسته‌ای ایران، بحران سوریه و دیگر مشکلات فوری بین‌المللی به وجود می‌آورد. همان‌گونه که واشنگتن در گذشته مشاهده کرده، ما چنین اقدامات غیردوستانه‌ای را بی‌پاسخ نمی‌گذاریم."
پیشینه تعلل پانزده ساله روسیه در تکمیل نیروگاه بوشهر، نیز موید این مدعاست که روسیه حتی در تکمیل یک پروژه غیر نظامی، حسن نیت نداشت. تعلل در واگذاری اس-۳۰۰  نیز نمونه دیگر از عدم حسن نیت مسکوست.
با این حساب، پرسش این است که چه متغیر جدیدی در محاسبات روسیه افزوده شده که موجبات تجدید نظر مسکو را فراهم آورده است؟

جنگ سرد جدید
ادوارد لوکاس از جمله نخستین نظریه پردازان در روابط بین الملل است که با نوشتن کتاب"جنگ سرد جدید: روسیه پوتین و تهدید آن برای غرب" پیش بینی کرد نظام بین الملل به سوی جنگ سرد جدید گام بر می دارد. وی این کتاب را پس از تجاوز مسکو به گرجستان در سال ۲۰۰۸ نوشت.
پس از انتشار این کتاب، بسیاری ادوارد لوکاس را به داشتن نگاه بدبینانه و غیرواقعگرایانه متهم کردند تا اینکه الحاق شبه جزیره کریمه به خاک روسیه و حمایت مسکو از جدایی طلبان اوکراین شواهد بیشتری از درستی نظریه ادوارد لوکاس به دست داد. ادوراد لوکاس پیش بینی کرده بود که روسیه به رهبری پوتین تدریجا از از روند همکاری با غرب به سوی تقابل با غرب تغییر مسیر خواهد داد. ( مراجعه شود به مقاله: جنگ سرد جدید)
بحران اوکراین نشان داد که پوتین خود را در فضای جنگ سرد با غرب و نه تعامل با آن می بیند. یکی از ویژگی های جنگ سرد، ایجاد مجموعه ای از کشورهای اقماری بود که حول محور مسکو می چرخند. از نگاه مسکو، جدایی طلبان اوکراین، جمهوری اسلامی، سوریه و احیانا مصر به رهبری ژنرال سیسی را می توان در شمار کشورهایی قرار داد که مسکو به آنها به چشم کشورهای اقماری خود می نگرد و در این مسیر مبادرت به تقویت بنیه نظامی آنها می کند.
حمایت تسلیحاتی از جدایی طلبان اوکراینی، جلوگیری از صدور هرگونه قطعنامه علیه دمشق، واگذاری اس-۳۰۰ به ایران و فروش سه میلیارد دلار تسلیحات به مصر را می توان در راستای نگاه مسکو در حمایت از کشورهای اقماری خود در فضای جنگ سرد جدید تفسیر کرد.
در صورت صحت چنین تحلیلی و نظر به بیانیه ای که وزارت خارجه روسیه صادر کرده، پرسشی که تهران را به چالش می کشد این است که آیا جمهوری اسلامی پذیرفته که برگی از برگ های قماری باشد که روسیه با غرب آغاز کرده؟ آیا اگر تنش مسکو و غرب رو به فروکش گذارد، روسیه امتناعی از صدور قطعنامه ای تنبیهی علیه خواهد داشت؟ آیا در صورت لزوم، رفتار مسکو با ایران غیر رفتار این کشور با صربستان ( میلوسویچ) و عراق (صدام) خواهد بود؟


http://www.roozonline.com/persian/opinion/opinion-article/article/-a50c617c2f.html

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر