جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۳ دی ۲۰, شنبه

چه فرقی بین چارلی ایبدو و سلمان رشدی؟

اگر آیت الله خمینی برای سلمان رشدی و ناشرین کتابش و همچنین برای زنی که تنها جرمش این است که الگوی خود را اوشین می داند ونه دختر پیامبر، حکم اعدام صادر می کند، چه فرقی است با عوامل نشریه چارلی ایبدو که عالماً و عامداً آن کاریکاتورها را کشیده اند؟

فرض بگیرم همین فردا فردی بتواند در راستای اجرای فتوی آیت الله خمینی، حکم اعدام سلمان رشدی را عملی سازد، آیا جمهوری اسلامی باید او را "مسلمان غیور" بداند؟ اگر آری، پس فرقش با مهاجمان به نشریه چرالی ایبدو چیست؟ و اگر آن فرد را تروریست بداند، بنیانگذار خود را محکوم کرده است.


چه فرقی بین چارلی ایبدو و سلمان رشدی؟


حمله مسلحانه دو برادر مسلمان به نشریه "چارلی ایبدو" در فرانسه که منتهی به کشته شدن چند تن از کارتونیست های این نشریه و تعدادی دیگر شد، دست کم توسط احمد خاتمی (امام جمعه تهران) و حسن روحانی (رییس جمهور) محکوم شده است.
گرچه دیگر مقامات دینی از جمله مراجع دینی و مشخصا آیت الله خامنه ای که در کسوت مرجعیت و رهبریت است، این اقدام تروریستی را محکوم نکرده اند ولی سکوتشان را می توان در سیاق محکومیت این اقدام توسط احمد خاتمی و حسن روحانی حمل بر این کرد که این اقدام از نظر آنان نیز محکوم است (وگرنه می باید به احمد خاتمی  حسن روحانی تذکر دهند)
حسن روحانی  بدون اشاره به ماجراي حمله به مجله طنز شارلي ایبدو در پاريس گفت که خشونت و تروريسم "چه در کشورهاي منطقه و چه در اروپا و آمريکا" محکوم است. مرضيه افخم، سخنگوي وزارت امور خارجه  نيز حمله به دفتر هفته‌نامه شارلي ایبدو را محکوم کرده و گفته بود که "هرگونه حمله تروريستي عليه انسان‌هاي بي‌گناه با تعاليم اسلام مغاير است."
جالب اینکه سخنان احمد خاتمی (که در تندگویی و درشت گویی شهره شهر است) از صراحت بیشتری نسبت به حسن روحانی (که یک حقوقدان است) برخوردار بود. احمد خاتمی در نماز جمعه که یک تریبون رسمی دولتی در ایران تلقی می شود و سیاست گذاری های آن با بیت رهبری هماهنگ می شود، گفت: "ما حمله تروریستی در فرانسه را به شدت محکوم می‌کنیم و معتقدیم اسلام اجازه کشتن بی‌گناهان را نمی‌دهد. این بی‌گناهان چه در پاریس، سوریه، عراق، یمن، پاکستان و افغانستان باشند، فرقی نمی‌کند."
چنین سخنانی آن هم از زبان فردی همچون احمد خاتمی که هماهنگ با بیت رهبری این اظهارات را بر زبان آورده به دلایل زیر حایز اهمیت است:
1-   دو مهاجم هرچند مسلمان بودند، تروریست هستند.
2-  اقدام دو مهاجم که با انگیزه انتقام کاریکاتور توهین آمیز به پیامبر اسلام دست به این کار زدند، اقدام تروریستی تلقی می شود. این در حالی است که مهاجمان هنگام این اقدام  الله اکبرگویان فریاد زده بودند "ما انتقام پیامبرمان را گرفتیم."
3-  مقتولین از جمله کارتونیست ها و عوامل دست انکار نشریه ای که کاریکاتور توهین آمیز از پیامبر اسلام ترسیم کرده بودند، "افراد بی گناه" به شمار می آیند. این در حالی است که استفان شابورنیه (یکی از کارتونیست های کشته شده) پس از تهدیدهایی که دریافت کرده بود، با اصرار بر درستی راهش گفته بود "ترجیح می دهم ایستاده بمیرم تا به زانو در آمده زندگی کنم."

چه فرقی بین چارلی ایبدو و سلمان رشدی؟
گفته شد مهاجمان مسلمان انگیزه خود را انتقام از توهین کنندگان به پیامبر اعلام کردند. بنابر این انگیزه آنان برخواسته از ایمان و ارادت شان به پیامبر بود تا آنجا که حاضر شدند جان خود را در این راه بنهند. اگر چنین انگیزه ای از نظر مقامات جمهوری اسلامی، عملی تروریستی و مقتولین بی گناه تلقی می شوند، چه فرقی است بین سلمان رشدی و کارتونیست های نشریه چارلی ایبدو؟
در شهریور 1367، سلمان رشدی کتابی را منتشر شاخت که طی آن با استناد به روایاتی هرچند ضعیف، داستان نزول آیاتی از شیطان (نه جبرئیل) بر پیامبر را در شکل رمانی به اسم "آیات شیطانی" به تصویر کشید.
واکنش آیت الله خمینی به این کتاب چندان سخت بود که قطع رابطه تهران و لندن را رقم زد. وی طی فتوای حکم اعدام نویسنده و ناشرین کتاب را صادر کرد؛ فتوایی که تا کنون به قوت خود باقی است و جانشین او، آیت الله خامنه ای، تاکنون این فتوای را نقض نکرده است. متن فتوا چنین بود:
بسمه تعالی. انا لله و انا الیه راجعون. به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان می رسانم مؤلف کتاب "آیات شطانی" که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام می باشند. از مسلمانان غیور می خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاَ آن‌ها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس که در این راه کشته شود، شهید است ان شاء الله.  روح الله الموسوی الخمینی (29 بهمن 1367)
بنا بر این فتوا آیت الله خمینی معتقد است:
1-   نویسنده کتاب نه تنها فرد بی گناهی نیست بلکه مهدور الدم است.
2-  در هر کشوری اگر ناشرین اقدام به نشر کتاب آیات شیطانی کند، "ناشرین مطلع از محتوای کتاب" نیز مهدور الدم هستند. یعنی نه تنها اصرار نویسنده بلکه اصرار ناشر در انتشار کتاب، قتل او را واجب می سازد.
3-  آیت الله خمینی، نه تنها عامل مجازات کننده سلمان رشدی را تروریست نمی داند بلکه وی را "مسلمان غیور" توصیف کرده که اگر در این راه کشته شود"شهید" است.
با این مقایسه، جمهوری اسلامی به عنوان میراث برجا مانده از آیت الله خمینی چگونه می تواند پاسخگوی این تعارض باشد که در یک جا توهین کننده به پیامبر را مهدور الدم می داند و در جای دیگر، بیگناه؟ چگونه آیت الله خمینی عامل مجازات کننده را "مسلمان غیور" می داند در حالی که مقامات کنونی جمهوری اسلامی دو برادر مسلمان مهاجم را "تروریست" می شمارند؟
جالب اینکه در اصرار و ابرام جمهوری اسلامی در اعدام سلمان رشدی، بنیاد ۱۵ خرداد (از بنیادهای زیر نظر رهبر) مبلغ سه میلیون و سیصد هزار دلار جایزه برای عامل اعدام سلمان رشدی در نظر گرفته است.

حکم اعدام برای توهین به دختر پیامبر
با مقایسه فتوای آیت الله خمینی در ماجرای کتاب آیات شیطانی و موضع مقامات جمهوری اسلامی در محکوم کردن حمله به چارلی ایبدو، تعارضی آشکار خودنمایی می کند. اگر جمهوری اسلامی همچنان بر مبنای فقهی آیت الله خمینی در اعدام توهین کننده به پیامبر باقی است، باید در ماجرای چارلی ایبدو نیز معتقد به اعدام عوامل دست اندرکار این نشریه باشد.
حتی اگر بنا به مصالح سیاسی، اعلام حکم اعدام برای عوامل نشریه را مصلحت ندانسته، لا اقل باید از کنار آن می گذشت و با اتخاذ موضع سکوت، عوامل نشریه را بی گناه و مهاجمان را تروریست نمی دانست.
جای تردید نیست که این موضع جمهوری اسلامی در محکومیت حمله به نشریه چارلی ایبدو، موضعی متناسب با موازین بین المللی، اخلاق اجتماعی، عدم توسل به خشونت و.. است. حال اگر جمهوری اسلامی خود را پایبند به این موازین و معیارهای می داند، ناگزیر بنیانگذار خود آیت الله خمنیی را محکوم کرده که حکم قتل نویسنده و ناشر یک کتاب ضد دینی را صادر کرده بود.
در صراحت آیت الله خمینی و موضع فقهی او همین بس که او نه تنها توهین کننده به پیامبر را بلکه توهین کننده به هر یک از معصومین را مهدور الدم و واجب القتل می دانست.
قطعا امثال سید احمد خاتمی راه توجیهی در بی گناه بودن کارتونیست های چارلی ایبدو ندارند اگر به یاد آورند که آیت الله خمینی در بهمن 1367 برای آنچه وی توهین به دختر پیامبر دانسته بود، نیز حکم اعدام صادر کرده بود.
ماجرا را از زبان مهدی هاشمی، رییس وقت صدا و سیما، بازخوانی کنیم تا فاصله امروز جمهوری اسلامی با موضع بنیانگذارش روشن شود. مهدی هاشمی می گوید:
راديو به مناسبت شهادت حضرت زهرا يك مصاحبه اي داشت. زماني بود كه ماسریال اوشين را پخش مي‌كرديم. در خیابان از دختر خانمي مي پرسند الگوي شما كيست؟ مي‌گويد اوشين. گوينده مي‌گويد الگوي شما بايد حضرت زهرا باشد چرا اوشين؟ مي‌گويد: حضرت زهرا مال 1400 سال پيش است. ما يك الگوي امروزي مي خواهيم... برنامه زنده بود و آقاي جعفري جلوه كه در راديو بود آن را پخش كرده بود.
وقتی این مصاحبه از رادیو پخش شد، امام به آقاي ميرعماد دادستان عمومي دستور دادند كه موضوع را بررسي كنند و اگر اين برنامه با قصد پخش شده، افراد [آن خانم و عوامل بخش] را اعدام كنند. چون توهين به حضرت زهرا بود.
من رفتم خدمت امام و گفتم من مقصرم. من مسئول صداوسيما هستم...خواهش مي كنم شما مرا مجازات كنيد. امام گفت بنويس، من آنها را عفو مي كنم. نوشتم. نامه را خدمت امام دادم. همانجا به آقاي موسوي اردبيلي نوشتند كه من اينها را عفو كردم.

نتیجه:
اگر آیت الله خمینی برای سلمان رشدی و ناشرین کتابش و همچنین برای زنی که تنها جرمش این است که الگوی خود را اوشین می داند ونه دختر پیامبر، حکم اعدام صادر می کند، چه فرقی است با عوامل نشریه چارلی ایبدو که عالماً و عامداً آن کاریکاتورها را کشیده اند؟
فرض بگیرم همین فردا فردی بتواند در راستای اجرای فتوی آیت الله خمینی، حکم اعدام سلمان رشدی را عملی سازد، آیا جمهوری اسلامی باید او را "مسلمان غیور" بداند؟ اگر آری، پس فرقش با مهاجمان به نشریه چرالی ایبدو چیست؟ و اگر آن فرد را تروریست بداند، بنیانگذار خود را محکوم کرده است.

http://www.roozonline.com/persian/opinion/opinion-article/article/-9af1440f23.html

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر